زنگ زدم ب مادرشوهرم همه چیزوبهش گفتم پدرشوهرم با شوهرم حرف زد وشوهرم زنگ زد گفت بروخونه بابات میام طلاقتو بدم بعدم زنگ زدم مادرشوهرم گفت شوهرم زنگ زده بهشوگفته زنم همش غر میزنه ومیگه چرا ب من زنگ نمیزنی چون بش میگم محبت کن بهم زنگ بزن اونمیگ داری غرمیزنی بعدم گفته ب خودش نمیرسه من دماغم عملی لبام ژل ابروخط چشم وهمه جام تتو دیگ چجوری ب خودم برسم هرروز میرم حمام لباسای قشنگ میپوشم بعدشوهرم اینجوری گفته بعدم گفته ازدست من خسته شده دیگ و میخواد تمومش کنه یعنی طلاقم بده ومادرشوهرم میگفت اولای زندگی ک خیلی بهش گیرمیدادی الان خسته شده ازدستت حالا نمیدونه خیانت کرده بهم شوهرم خودارضایی کرد فیلم پورن میدید قرص ترامادول پیداکردم ازش ب اینا گیردادم من مادرشوهرم میگفت بروخونه بابات ی مدت حالا میخوام برم اونم بیاد طلاقم بده
به نظرم طلاق بگیر راحت شو این آدم ارزش موندن ندارع
سرش با یکی دیگه گرم نیست؟!
نمیدونم مادرشوهرم میگفت گفته من اردختر متنفرشدم بدم میاد وازاین حرفا.اره جدامیشم
کار خوبی میکنی ارزش موندن ندارع
همه چیزم انداخته گردن من
چقد تلخ؛((((
مگه زندگی بچه بازیه ک یهو نمیخوامت خدافظ
این دیگ چ مردی
دوس پسر دوس دختر ک نبودین یهو کات بای
مردا همینن شونه خالی میکنن بیشتر وقتا
واقعا واست ناراحتم
حالا ک اینجوریه مهریه ت کامل بگیر
بهتر بابا این مرد ارزش ندارع وقتی دوسش نداره بمونه چیکار؟!
وقتی خودت خودتو قبول نداری و همه جاتو تغییر دادی توقع داری یکی دیگه راضی باشه از ظاهرت؟؟
من کار ب بحثتون ندارم
ولی نمیدونم چرا حس میکنم توام کم گذاشتی ک کار ب اینجاها کشیده
یه مشاور برین بد نیست ب نظرم
میگیرم تا قرون اخرشممیگیرمعوضی روزگارم سیاه کرده
سلام نرو جایی
بشین سرجات اتفاقا
خونه مال زن خونه است
زن زحمت کشیده که خونه سرپامونده
زن ستون خونه است زنگ بزن مادرشوهرت بگو اینجا خونه ام هست نمیرم جایی وجداهم نمیشم
اما توخونه هم باهمسرت اصلا کل کل نکن و سکوت محض باش حتی اگر حق باشماست
خودش کم کم ارام میشه
اون سختشه بره منزل باباش
اونجا که حالش جااومد توسط والدینش
خودش میگه اشتباه کردم
بری خونه ی پدرت سریع میره دادگاه میزنه عدم تمکین برات وکارت سخت میشه
حواست باشه
بذارتوپ تو زمین اونا باشه
جرات داره بیاد طلاق بده
مهریه اجرت المثل و نصف اموالش بعد ازدواج مال شماست تازه بعضیا طلاهاشونم بامهریه میبرند موقع طلاق
کاش ازکتک هات پرونده داشتی توپزشکی قانونی الان بدردت میخورد جلوی قاضی
آفریننن
عزیزم از اولش اشتباه کردی به مادرشوهر گفتی.مادرشوهر هیچ وقت دلسوز عروس نیست. فقط به فکر پسرشه. تو هرچیم بگی اون یه چیزی واسه گفتن داره
راه برگشت داری به خونه بابات؟ پشتت هستن؟ برو اونجا
از اولم باید به خانواده ت می گفتی نه خانواده شوهرت.
برو اونجا ببین مردش هست طلاقت بده. بعدم اینطوری که شوهرت گفته دنبال بهانه ست. میخواد ازت جدا بشه. بگرد علتو پیدا کن و بعد دنبال جدایی باش
قبول دارم رفتم تا این اقا نگه ب خودت نمیرسی ب چشم اقا قشنگتربیام.مشاوره قبلن رفتیم تستم گرفت گفت تستتون خوبه درضمن من خیانت نکردم و خودارضایی من جاخوابمو جدانکردم تنها کاری ک کردم مث ی احمق چندسال موندم کتک خوردم الانم تهش این بشه
بهشون بگو چیکا میکنه پسرشون
بچه داری؟!
تا۶ماه عدم تمکین میگیره مادرشوهرم گفت ی یکهفته برو دور شی ازش دلتنگت میشه بعدشم ماباش حرف میزنیم ببینیم باید چیکارکنیم
وقتی خونواده خودم عین خیالشون نیس چ غلطی بکنم مجبورمب اونا بگم تکلیفموروشن کنن یا طلاقم بده یا مث ادم زندگی کنه شوهرم از پدرش فقط حساب میبره
نه ببین منظورم این نبود ک خدای نکرده خیانت کردی یا چی
نمیدونم چرا این حسو گرفتم
خودت گفتی دوست بودین ازدواج کردین
فک کنم از اینجا این حسو گرفتم. ک شاید اتفاقی افتاده حرفی زدی ک بهش برخورده و همچین شده
البته ب هیچ وجه زن ستیز نیستم ممکنه کلا همسرت هم واقعا دنبال بهونه باشه برا جدایی و من اشتباه کرده باشم