کاری نمیخاد بکنی بعد زایمان یه مدت داغی وبعد یه مدت دوباره به حالت عادی برمیگردی
نخوندم دوباره برگردون
عزیزم ممنونم بابت راهنماییت، پاک کردم چون ممکن بود باعث سوتفاهم بشه حرفم.
برات مشکلی ایجاد نشد راستی بچت چیه
بچم دخمله
والا اذیت زیاد شدم…شوهرم خیلی میترسید نزدیکم شه …
دقیق مث خودت
اما خوب وقتی به نی نیم فک میکنم میگم بیخیال بابا بزار چند ماه قید اینچیزارو بزنم که نی نیم سالم بیاد بغلم
پس جدی جدی دختر ادمو اینجوری میکنه یعنی ازاول اینجور بودی
اره واقعا هرسختی بعدش شیرینی هست بچه سالم سلامت باشه این چیزا زودگذره هر۰ی هم به خورد هوس بدیم برترمیشه
نمیدونم بخاطر دختره یا نه…
ولی جوری بود من شبا گریه میکردم از بس بهش فک میکردم…
سعی کن خودتو جوری سرگرم کنی فکرت نره سمتش بیشتر به فکر بچه باش
تا انشالله ۳ ماهه دوم میتونی راحت باشی
منم همینجورم اینقد بی قرار میشم وقتی تنهاباشم بیشتر به فکرشم
خخخخخ اره ما هم تجربه شو داشتم.جلو مامانت؟؟ نمیدید؟
میرفتیم زیرپتو. اون تو آشپزخونه بود
خب باشه فکرشو بکن یدفعه میومد یا میدید زشت بوده،
زیرپتو بودیم.آخیه دلم خواست
خب دیگه کاره دل بوده حرفم نمیاد
گپهای این سالن به صورت خودکار پس از گذشت 15 روز از آخرین پاسخ بسته میشن، بعد از اون ارسال پاسخ جدید دیگه مجاز نیست. اگه میخواید راجع به همین موضوع صحبتی داشته باشین، میبایست گپ جدیدی رو آغاز کنین.